در برنامه ريزي كامپيوتري در يكي از مدارس انگلستان بر حسب تصادف اشتباهي رخ داده بود. به اين مفهوم كه گروهي از بچه هاي باهوش را كودن و شماري از بچه هاي به ظاهر كودن را باهوش كُدگذاري كرده بود. و اين گزارش كامپيوتري در آغاز سال تحصيلي تنها معيار ارزيابي هوش و استعداد شاگردان محسوب مي شد. پس از پنج ماه و نيم مسئولان از اين امر آگاه شدند. آنها تصميم گرفتند كه بدون اطلاع كسي بار ديگر از دانش آموزان آزمايش هوش به عمل آورند. نتیجه حيرت انگيز بود. امتيازات دانش آموزان باهوش در آزمون دوم به ميزان قابل توجهي كاهش يافت. زيرا معلمان اين دانش آموزان را افرادي كُندذهن تلقي مي كردند و رفتاري درخور افراد
بي استعداد و كودن با ايشان روا مي داشتند. به عكس امتيازات آزمون هوش شاگردان به ظاهر كُندذهن به ميزان قابل توجهي افزايش يافت. چرا كه معلمان با آنان رفتاري متناسب با شاگردان مستعد و باهوش داشتند. در نتيجه اميدواري، شور و هيجان و خوش بيني معلمان در روحيه شاگردان نفوذ كرد و ايشان را واداشت تا انتظارات معلمان را به شايستگي پاسخ دهند.
دستيابي به اهداف با افزايش مشاركت تمام كاركنان
تهیه و تدوین: زهرا کاشانکی
در برنامه ريزي كامپيوتري در يكي از مدارس انگلستان بر حسب تصادف اشتباهي رخ داده بود. به اين مفهوم كه گروهي از بچه هاي باهوش را كودن و شماري از بچه هاي به ظاهر كودن را باهوش كُدگذاري كرده بود. و اين گزارش كامپيوتري در آغاز سال تحصيلي تنها معيار ارزيابي هوش و استعداد شاگردان محسوب مي شد. پس از پنج ماه و نيم مسئولان از اين امر آگاه شدند. آنها تصميم گرفتند كه بدون اطلاع كسي بار ديگر از دانش آموزان آزمايش هوش به عمل آورند. نتیجه حيرت انگيز بود. امتيازات دانش آموزان باهوش در آزمون دوم به ميزان قابل توجهي كاهش يافت. زيرا معلمان اين دانش آموزان را افرادي كُندذهن تلقي مي كردند و رفتاري درخور افراد
بي استعداد و كودن با ايشان روا مي داشتند. به عكس امتيازات آزمون هوش شاگردان به ظاهر كُندذهن به ميزان قابل توجهي افزايش يافت. چرا كه معلمان با آنان رفتاري متناسب با شاگردان مستعد و باهوش داشتند. در نتيجه اميدواري، شور و هيجان و خوش بيني معلمان در روحيه شاگردان نفوذ كرد و ايشان را واداشت تا انتظارات معلمان را به شايستگي پاسخ دهند.
از معلمان سوال شد كه در طول چند هفته اول دوره چه احساسي داشتند و اوضاع را چگونه مي ديدند. آنان پاسخ دادند: «به دلايل مبهمي روش هاي ما درست از آب در نمي آمد از اين رو ناگزير شديم كه شيوه تدريس خود را تغيير دهيم».
گوته انديشمند بزرگ آلماني مي گويد: « با انسان همانطور كه هست رفتار كنيد تا همان طور كه هست باقي بماند. با او آنطور كه مي تواند و بايد باشد رفتار كنيد تا همان گونه كه مي تواند و بايد، باشد».
در برخی از شركت ها، كميته ها و گروه هاي كاري زيادي وجود دارد كه در آنها برخي اعضاي ثابت به چشم مي¬آيند. در بررسي پيشنهاددهندگان نظام پيشنهادها نيز همين موضوع به نحوه ديگري به چشم می خورد. پس باید بعنوان یک مدیر، سعي كنيم از همه توان كارشناسي شركت¬مان بهره¬جوئيم، زيرا سكوت و عدم مشاركت برخي بدليل نوع برخورد با آنها است. همچنین به عنوان كارشناس در اجراي اهداف سازمان مشاركت بيشتري داشته باشيم زيرا رضايت شغلي حاصل از اين مشاركت برتر از هر پاداش ديگري است.
برداشتی آزاد از کتاب "شما برتر از آنی هستید که می اندیشید". اثر مسعود لعلی انتشارات بهار سیر ۱۳۸۲